آغاز
نیما جانم امروز 4 ماه 21روزه هستی که من تصمیم گرفتم این صفحه رو برات ایجاد کنم و خاطرات و عکس ها و احساسات من و بابا رو اینجا برات به یادگار بزارم .
عزیزم چند روزیه که یاد گرفتی جیغ بزنی و مدام جیغ میکشی. دستای کوچولوت داره قدرت بیشتری می گیره و اسباب بازی ها رو چند دقیقه توی دستت نگه می داری و بازی می کنی . بازی کردن و خیلی دوست داری منم بغلت می کنم اسباب بازی هایی رو که خیلی دوست داری جلوت می زارم، تو هم خم می شی روشون و با لمس کردن و دستت رو بهشون زدن و خندیدن و جیغ کشیدن باشون بازی می کنی. الان 1 ماهی هست وقتی صدات می کنیم روی ماهتو بر می گردونی و نگامون می کنی. تلویزیون رو هم خیلی دوست داری مخصوصا تصویر بچه ها و کارتون .
شیر خوردنت خیلی با نمک شده موقع شیر خوردن دستاتو به بدنم می مالی و می خندی . دستاتو به لباسم می کشی و چشماتو گرد و متعجب می کنی و نقشاشو نگاه می کنی. وقتی هم شیر خوردنت تموم می شه نیم خیز می شی رو پام و حالت بلند شدن می گیری. قربونت برم . خیلی دوستت دارم.